انقلابهای مصر و ایران؛ وجوه اشتراك و افترا

 


انقلابهای ایران و مصر از وجوه اشتراك متعددی چون شعارها و ایدئولوژی، تحقیر از سوی آمریكا، استبداد داخلی برخوردارند، درحالیكه موضوع رهبری، شرایط منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و سقوط شخص یا نظام از جمله تفاوتهای قابل ذكر می‌باشد.


ایران و مصر

جهان عرب پس از دهها سال، دچار دگرگونی و تحولی اساسی می‌شود. این تحولات كه از شمال غرب آفریقا همچون الجزایر و مراكش تا غربی‌ترین كشورهای عربی همانند امارات متحده عربی و عمان را در بر گرفته  است طی بیش از نیم قرن اخیر بی‌سابقه است. شاید این تحولات را بتوان با روند استقلال خواهی این كشورها در اواسط قرن گذشته، قابل مقایسه دانست. اما در میان كشورهای عربی، كشور مصر از جایگاه و موقعیتی متفاوت برخوردار است و بدین ترتیب قیام مردم مصر و سقوط مبارك را با انقلاب اسلامی در ایران و سقوط محمدرضا شاه پهلوی مقایسه می‌كنند.

با تأمّل و مداقّه در تحولات اخیر مصر و دوران انقلاب اسلامی ایران، می‌توان به نشانه‌ها و آثار مشابه و متفاوت این دو پی برد. در سطور زیر به اختصار چند نكته اشاره می‌شود:

الف- وجوه اشتراك:

1- جایگاه ژئوپلیتیك: هر دو كشور مصر و ایران به لحاظ جمعیت و وسعت در شرایطی نه‌چندان متفاوت قرار دارند. ایران با در اختیار داشتن سواحل شمالی خلیج فارس و تسلط بر تنگه‌‌هرمز (مهمترین آبراه نفتی دنیا) از موقعیت سوق‌الجیشی برخوردار است و مصر نیز با كنترل عبور و مرور كشتی‌هایی كه از كانال سوئز عبور می‌كنند در حقیقت بر ارتباط نفتی اروپا با خاورمیانه مسلط می‌باشد.

2- دیكتاتورهای مطلقه: شاه ایران از سال 1320 تا 1357، یعنی 37 سال بطور مطلقه حكومت را در دست داشت و برای استمرار حكومت خود از دستگاه پلیسی عریض و طویلی بهره می‌گرفت. در مصر نیز حسنی مبارك به عنوان رئیس جمهور، 32 سال در رأس حكومت بود. دیكتاتوری افراد فوق، بدنبال وجود زمینه‌ها و بهانه‌های مناسب، تبدیل به انفجار و سپس انقلاب شد.

3- ایدئولوژی و شعارهای اسلامی: یكی از تشابهات ایران و مصر، اسلام و تقاضاهای اسلام‌گرایانه بوده است. همان گونه كه در ایران، بی‌توجهی به دستورات و قوانین اسلامی، خشم مردم را بدنبال داشته است و فساد سران حاكم به نمادی برای مقابله با آنها تبدیل شد در مصر نیز، شعارهای الله اكبر و نمازهای جماعت گسترده امری غیر قابل انكار بوده است. مساجد نیز به عنوان اصلی‌ترین پایگاهها، نقش خود را ایفا كردند.

4- تحقیر خارجی: نظامهای طاغوتی ایران و مصر بدلیل پیروی از سیاستهای آمریكا، لاجرم می‌بایست به اجرا و اعمال دستورات آنان بپردازند. به عنوان مثال كاپیتولاسیون در ایران، نشأت گرفته از تبعیت محض شاه از سیاستهای آمریكا بود و در مصر نیز، نظام حسنی مبارك سالانه حدود 2 میلیارد دلار بابت پیروی از سیاستهای آمریكا دریافت می‌كرد. هر دو نظام با رژیم‌صهیونیستی نیز ارتباطی دوستانه، نزدیك و مستمر داشته‌اند.

5- زمان پیروزی:‌ یكی از اشتراكات عجیب دو انقلاب ایران و مصر، وقوع این پدیده‌ها در روز 22 بهمن (11 فوریه) می‌باشد. به بیان دیگر از این پس دو ملت بزرگ ایران و مصر، روز 11 فوریه یا 22 بهمن را سالروز جشن و پیروزی خود می‌دانند.

6- پیامدها: درحالیكه انقلاب ایران سبب تحول در نگاه به مبارزه با استعمار (آمریكا) شد و موجب تولد جنبش حزب‌الله گردید قیام مردم مصر نیز سبب قیام در دیگر كشورهای عربی علیه حاكمان مستبد و دیكتاتورشان گردیده است.

ایران و مصر

ب- افتراقات

1- رهبری: یكی از تفاوتهای موجود در انقلاب مصر و ایران، رهبری می‌باشد. زیرا درحالیكه در ایران یك رهبری مقتدر كه در قبال تبعیت از دستوراتش، هماهنگ بودند و روحانیت نیز به عنوان یك تشكل تقریباً سازمان یافته، وظیفه ارتباط و سازماندهی را در این میان بر عهده داشت اما در مصر این گونه نبوده است. زیرا جنبش اسلامی اخوان المسلمین با وجود اینكه نزدیك به یك قرن سابقه دارد اما تاكنون نقش برجسته و اثرگذاری در انقلاب مصر نداشته است. با این وجود بر اساس آمارها، اخوان المسلمین در بین 20 تا 40 درصد از مردم مصر، هوادار دارد. به نظر می‌رسد اگر اخوانی‌ها با تمام وجود و رهبری منسجم و هدفی متعالی وارد میدان می‌شدند آنها شاهد یك انقلاب واقعی با سقوط حكومت و نظام حسنی مبارك بودند نه فقط فرار شخص حسنی مبارك.

2- سقوط نظام یا شخص: انقلاب ایران موجب یك دگرگونی واقعی سیاسی- اجتماعی در ایران گردید زیرا نه تنها شاه بلكه تمامی سیستم و نظام وی متلاشی و سپس نظامی جدید جایگزین شد. حركت مردم ایران نیز انقلابی‌تر بوده است. اما در مصر تاكنون فقط شاهد سقوط حسنی مبارك بوده‌ایم در حالیكه سران نظامی و دولت منصوب مبارك همچنان در رأس كار هستند.

3- شرایط خارجی: انقلاب ایران زمانی به پیروزی رسید كه قدرتهای شرق و غرب به مقابله با آن برخاسته و هیچ سازمان و كشوری درصدد حمایت از انقلابیون ایران برنیامد اما در حال حاضر، اروپا و آمریكا با مشاهده مخالفت سراسری مصریها و تجربه آنها از انقلاب ایران،    بعد از مدتی تناقض در موضع‌گیریها، سیاست همراهی با قیام مردم مصر را در پیش گرفتند و بدین ترتیب شرایط برای سقوط مبارك سریع‌تر فراهم شد. همچنین درحالی كه آن زمان هیچ كشوری از مردم ایران حمایت نمی‌كرد اما در انقلاب مصر، مردم و نظام اسلامی ایران بصورت صریح، حمایت خود را از قیام مردم مصر ابراز داشتند.

نتیجه‌گیری

با بررسی شعارها و خواسته‌های مردم مصر می‌توان مدعی شد كه در حقیقت قیام مردم مصر دنباله انقلاب اسلامی ایران است. در حال حاضر كشورهای عربی یك به یك بعد از مصر و تونس با خیزش مردمی مواجه می‌شوند. دولتهای بحرین، لیبی، یمن، الجزایر، اردن و... همه در پی راههایی برای برون رفت از این شرایط هستند. در این شرایط، تحولات بسیار سریع‌تر از پیش‌بینی و برنامه‌های تئوریسین‌ها و سیاستمداران به پیش می‌رود. ماهها و سالهای آینده، تحلیل‌گران و مفسرین سیاسی، باید در پی كشف علل و عوامل این تحولات برآیند.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تاريخ : یک شنبه 7 / 12 / 1389برچسب:,
ارسال توسط مجید1400
آخرین مطالب